سوغات سبک زندگی غربی؛

«نقش مادری» و ارزشی که در هیاهوی زندگی مدرن کمرنگ شده است

یکی از اهداف ابلاغ سیاست‌های کلی جمعیت و سیاست‌های کلی خانواده از سوی مقام معظم رهبری، احیای ارزش مادر بودن، افزایش زاد و ولد و مبارزه با بحران پیری جمعیت بود.

صاحب نیوزرضا میرجلیلی/ رهبر انقلاب، اواخر اردیبهشت ماه 93 سیاست های کلی جمعیت و در شهریورماه 95 سیاست های کلی خانواده را ابلاغ کردند که یکی از اهداف آن، افزایش زاد و ولد و مبارزه با بحران پیری جمعیت بود. با این وجود با توجه به تغییرات شگرفی که در سبک زندگی خانواده های ایرانی به وجود آمده و مشکلاتی که به دلیل رواج سبک زندگی تجمل گرای غربی ایجاد شده است، ایجاد تحول در جامعه و تبیین ارزش فرزند آوری بسیار دشوار شده است.

نیاز به بازنگری

در دوران معاصر، سیاست‌های اجتماعی و جهت‌گیری‌ها به سوی فردگرایی سمت و سو پیدا کرده است. از این منظر، خانواده نیز به عنوان رکن ادامه‌ی حیات اجتماع، آسیب‌های بسیاری پذیرفته است. یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که نگاه فردگرایانه به خانواده وارد کرده است، تعاریف خودخواهانه و تغییر نگاه به نقش‌ها در خانواده است. به طوری که دیگر خانواده‌های بیشتر از آن که به بقای خود فکر کنند، به حداکثر کردن منفعت خود می‌اندیشند.

مدرنیته با تمام جنبش‌هایی که از دل آن جوشید، شیوه‌های زندگی انسان‌ها را به غایت دگرگون ساخت و مفاهیم و تعاریف جدیدی را وارد زندگی اعضای خانواده کرد.

تغییر الگوی خانوادگى، فردگرایى، آزادی جنسى، اشتغال تمام وقت به خصوص برای زنان، افزایش هزینه‌های نگه‌داری و بزرگ کردن فرزندان به دلیل سیاست‌های مصرف‌گرای اقتصاد بازار و اشتغال مادران و پیدایش تکنولوژی‌های تحدید باردارى، شهرنشینی و… عواملی بودند که به خودی خود به کاهش جمعیت در کشورهای غربی انجامید. به دلیل این که کاهش جمعیت تحت تاثیر ابعاد مدرنیته و در یک فرآیند زمانی قابل توجه رخ داده، در رفتارهای روزمره انسان غربی رسوخ کرده است. به عبارت دیگر تحدید جمعیت به یک عادت برای جوامع غربی و جوامع متاثر از غرب تبدیل شده است.

با ابلاغ سیاست های کلی جمعیت و سیاست های کلی خانواده که یکی از اهداف آن، افزایش زاد و ولد و مبارزه با بحران پیری جمعیت بود، نگاه متعالی به فرزندآوری و نقش مادر در جامعه نیازمند بازنگری ویژه است.

با این وجود تحقق این سیاست ها بسیار دشوارتر از سیاست های تحدید جمعیت است. دلیل این مسأله آن است که ترغیب مردم به ازدواج و بچه‌دار شدن با وجود ساختارهایی که همه به کاهش جمعیت دعوت می‌کنند، کار آسانی نیست. آن هم مردمی که خود را متقاعد کرده‌اند که بچه‌دار شدن فقط به دردسرهای زندگی می‌افزاید.

بلای مهدکودکی

امروزه مادری یک وظیفه‌ی طبیعی نیست. زنان خود را موظف به فرزندآوری نمی دانند و سعی می‌کنند حداکثر فاصله را از این مساله داشته باشند. فرزند برای خانواده‌ها به یک هزینه تبدیل شده است. مادران کارمند، حتی اگر موافق فرزندآوری و موفق به آن شوند، باز هم توان صرف وقت برای فرزندان خود را ندارند و تربیت کودک را به «مهدکودک» می‌سپارند.

البته رفتن به مهدکودک خوب به میزان کم، هرگز به کودک ضرر نمی‌زند و مهدکودک خوب به مادری بد ترجیح دارد. اما واقعیت آن است که هیچ چیز نمی‌تواند جای مادری معمول را بگیرد.در دوران طفولیت هیچ چیز جای مادر را نمی‌گیرد. هر کودکی این را می‌داند، هر مادری هم این را خوب می‌داند و بقیه حرف‌ها، همه‌اش خودفریبی است و برای تسکین احساس گناه گفته می‌شود.

نکته‌ی اصلی در نظام اصیل خانواده این بود که این نظام به طور خاص بر اساس واقعیت‌های جسمانی مادران بنا شده بود. در این نظام، همه چیز متوجه حفاظت و تداوم چیزی بود که اغلب زنان به طور طبیعی بیشترین علاقه را به آن دارند. اکنون همه چیز متوجه فعالیت‌های بیرونی و نهادهای دولتی که مورد علاقه‌ی سیاستمداران است، شده است.

بحث مهدکودک، بحث نیاز کودکان به فضای مهد کودک نیست، بحث جنگ داخلی ما بر سر ارزش‌هاست و در بیشتر مواقع، حتی به طور ناخواسته بحث بر سر بیگانگی با خویشاوندان است، چیزی که در تمام کشورهایی که به ارزش‌های غربی تن داده اند، دیده می‌شود. در واقع رابطه‌ی مبتنی بر دلبستگی کودک با مادر خود، سنگ بنای شخیصت کودک است. چیزی که ما با رفتارها و سیاست‌های اجتماعی، در جهت از بین بردن آن گام بر می‌داریم.

افکار متعالی به جای دامن زدن به پوچی‌ها

واقعیت این است که در سالیان اخیر، بنایی پر هیمنه، با تبلیغاتی وسیع در ذهن همگان ساخته شده است و نمی توان آن را به سرعت ریشه‌کن کرد. بازگشت مادری به قدر و منزلتی که در گذشته داشت، با وضعیتی که در حال حاضر وجود دارد، طاقت‌فرسا و پر هزینه است. مشکل امروز ما، تغییر نگاه به نقش وزین مادری است؛ نگاهی که شغل‌های پست و سخیف مثل کارگری را برای زن تجویز می‌کند تا او را از آن چه «مردسالاری» می‌نامد، برهاند، غافل از آن که زن در جایگاه اصلی خود معنا پیدا می‌کند، نه آن زمان که خود را به مردان شبیه کند…

امروز ارتقای جایگاه مادری، مستلزم یک فعالیت همه‌جانبه‌ی فرهنگی است. نگاهی که در تمام دستگاه‌های تبلیغی وسعت پیدا کند و مادر شدن را به عنوان بزرگ‌ترین موهبتی که خداوند به زنان ارزانی داشته است، معرفی کند.